منشی دربار ساسانیان
مردی
به نام «جمیل» سالیان دراز منشی دربار ساسانیان بود. او عصر علی (علیه
السلام ) را درک کرد و در ایام حکومت آن حضرت سخت فرسوده و پیر شده بود.
موقعی که امیرالمومنین علی (علیه السلام ) به نهروان آمد و از حال جمیل
پرسش فرمود: گفتند در قید حیات است. دستور داد احضارش کنند. وقتی شرفیاب
شد، حضرت در اولین برخورد دید که هوش و حواس و ذهن پیرمرد سالم است و تنها
چشم خود را از دست داده است. از او سؤال کرد: ای جمیل؛ شایسته است انسان
چگونه باشد؟ جواب داد: باید دوستانش کم باشد و دشمنانش بسیار. فرمود: ای
جمیل؛ سخن تازه و بیسابقهای میگویی. همه مردم در این نظریه متفقند که
داشتن دوست زیاد بهتر است. عرض کرد: مطلب آن طور نیست که گمان کردهاند و
سپس توضیح داد که: دوستان زیاد وقتی به انجام حاجت (کار) آدمی دست میزنند
آن طور که باید و شاید به انجام وظیفه قیام نمیکنند و نتیجه معکوس عاید
میگردد. مثل آن که زیادی کشتیبان باعث غرق کشتی میشود. حضرت فرمود: این
که میگویی صحیح است، چه آن که من آن را آزمایش کردهام. پس از آن، حضرت
فرمود: بسیاری دشمن چه فایده دارد؟ جواب داد: وقتی دشمنان انسان زیاد
باشند، آدمی همواره مراقب کارهای خویشتن است، میکوشد تا سخنی نگوید که از
وی خرده بگیرند، یا لغزشی از او بروز نکند تا مورد مؤاخذه واقع شود و بر
اثر مراقبتها و دقتهای پیگیر برای همیشه از خطا و لغزش مصون خواهد ماند. امام علی (علیه السلام ) گفته پیرمرد را پسندید و نیکو شمرد و مورد تأییدش
قرار داد.
الحدیث جلد 2 صفحه 24